ترجمه شده از داستان های واقعی سایت راز: من واقعا خوشحالم که منم تونستم بیام و داستانمو تعریف کنم
بیشتر بخوانیدمن در رابطهی بسیار بدی با همسرم قرار داشتم. من شغلم رو از دست داده بودم و به طور
بیشتر بخوانیدهمسر من با بانک همکاری های تجاری داشت. او به کارش خیلی علاقه داشت اما به دلیل عدم آشنایی
بیشتر بخوانیدمن اخیرا بخاطر اوقات سختی که میگذراندم با فیلم راز آشنا شدم و صد درصد مطمئن هستم که راز
بیشتر بخوانیدوزن من از بعد از کلاس چهارم شروع کرده بود به زیاد شدن. تو مدرسه به من لقب بز
بیشتر بخوانیدیک سال پیش زندگی من در مسیری قرار گرفت که هیچوقت نمیخواستم. همه ی دوستام، من رو ترک کردند، در
بیشتر بخوانیدمن همیشه آدم مثبتی بودم با این حال هیچگاه فکر نمیکردم که لیاقت عشق رو داشته باشم, بنابر این
بیشتر بخوانیددر ابتدا میخوام از راندا برن برای نوشتن چنین کتاب تاثیرگذاری تشکر کنم, همچنین میخوام از بهترین دوستم
بیشتر بخوانیدپنج سال پیش من همراه بچه هایم و پدرشون در کانادا زندگی میکردم. به هیچ وجه خوشحال نبودم و
بیشتر بخوانیداین اتفاق چندین سال پیش اتفاق افتاد. هوا بیرون خیلی سرد بود و من رویای داشتن یه کت زیبایی
بیشتر بخوانید
آخرین دیدگاهها