داستانهایی از فرشتگان – گمشده
پنج سالی می شد که پدر امی به یکباره ناپدید شده بود, امی و مادرش بسیار نگران حالش بودند. او یکی از مقام های مهم ارتش بود و گاهی می شد که به دلیل حساسیت زیاد کارش نمی توانست با او و مادرش ارتباط برقرار کند. بنابراین آنها مجبور می شدند مدتهای طولانی در […]
بیشتر بخوانید
آخرین دیدگاهها