کتاب با اشارهای کوتاه به افسانه نارسیس شروع میشود:
«جوانک زیبایی که هر روز، در آبگینهای صورت خود را میدید و به تماشای زیبائی خود مینشست
تا …
تا که روزی محو زیبائی خود شد، در آب افتاد و غرق شد.
در کنار آبگینه گلی روئید بنام … نرگس»
کیمیاگر حکایت سفر پرفراز و نشیب روح بیقرار یک شعبان که در دشتها به گشت و گذار میپردازد و در زمان چرای گوسفندانش به مطالعه و تفکر میپردازد.
او در این سفر با افراد مختلفی آشنا میشود که هر یک به نوعی هدایتگر او هستند، زن کولی، پیر مرد، کیمیاگر و ….
در این مسیر هیجان، وحشت، تنهایی و عشق را تجربه میکند و با وجود موانع و خطرات بسیار به مسیر خود ادامه میدهد.
جوان چوپان با خود میاندیشد:
«اگر با افراد معینی در رفت و آمد باشیم و هر روز آنها را ببینیم به مرحلهای میرسیم که آنها را جزئی از زندگی خود میدانیم. در این حالت آنها میل دارند در زندگی ما اثر گذاشته و تغییرش دهند.
حال اگر ما آنچنان نباشیم که آنها تصورش را دارند، بدیهی است که نارضایتیها بروز میکند، زیرا مردم تصور میکنند که میدانند دیگران باید چگونه زندگی کنند.
اما هیچکس یاد نگرفته است که خود چگونه زندگی کند.»
در جایی دیگر پیرمردی از بزرگترین فریب دنیا برای او میگوید:
«در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست میدهیم
و تصور میکنیم که سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگترین فریب دیناست»
مشخصات کتاب
نام کتاب: کیمیاگر
نویسنده: پائولو کوئلیو
مترجم: دکتر حسین نعمتی
ناشر: ثالث
تعداد صفحات: ۲۸۳
سحر رضوی
(در صورت استفاده از مطالب سایت قانون جذب، لطفا منبع رو ذکر کنید، ممنونم)
یادتون نره تو اینستا هم با من در ارتباط باشید
پیج های اینستامون:
متافیزیک
@Anahid.future
مثبت اندیشی
@ghanunejazb.ir
آخرین دیدگاهها