داستانهایی از فرشتگان – تصادف مرگبار

داستانهایی از فرشتگان – تصادف مرگبار

  در بعد از ظهری به ظاهر آرام,  راجر با ماشین همکارش در راه بازگشت به منزل و رفتن نزد همسرِ چشم انتظارش بود. وقتی به اتوبان رسید, متوجه ترافیک سنگی که در مسیر جلو به وجود آمده بود شد, سریع پایش را روی ترمز گذاشت ولی ناگهان متوجه تویوتایی شد که از پشت سر […]

بیشتر بخوانید
 داستانهایی از فرشتگان – فرشته ای نابهنگام

داستانهایی از فرشتگان – فرشته ای نابهنگام

  فرشتگان اغلب تسکین خاطری را در قالب پیام آورانی غیرمعمول به سراغ ما می فرستند, چنانکه “کرل کولی” برایمان نوشته است: در یک رستوران به عنوان صندوق دار مشغول به کار بودم که روزی ناگهان خبر یافتم که به سرطان مبتلا شده ام. من زنی تنها بودم, بدون هیچ خانواده ای که به تسکین […]

بیشتر بخوانید