داستان های راز – از ژندهپوشی تا ثروت
به عنوان یک دختر جوان، من همیشه فکر میکردم که در آینده قرار است چه اتفاقاتی برای من بیفتد. همیشه از زندگی خستهکننده و تکراری مثل از ساعت 9 صبح تا 5 عصر کار کردن و با یک چک کارمندی زندگی کردن، میترسیدم. در سن 22 سالگی من یک مادر تنها شدم و خانوادم […]
بیشتر بخوانید
آخرین دیدگاهها