داستان شاون معلمی از کره جنوبیمن با راز از طریق یک سایت آشنا شدم که, برای وقت گذرانی مطالبش را میخواندم و شیفته اش شدم. با همسرم درباره آن صحبت کردم و ما به تماشای ویدئوی آنلاینی از آن نشتیم. هنگامی که کنار هم بودیم با حیرت کامل نظاره گر ویدئو بودیم سپس تصمیم گرفتیم به […]

  من برای تمامی مراحل زندگیم از نظر مسائل شخصی, احساسی, اجتماعی, روحی, فیزیکی و مادی و … برنامه ریزی داشتم و آنچه را که می خواستم در پایان این برنامه ریزی به دست بیارم, به روشنی تجسم و مشخص کردم. از این تصویر سازی برای به به دست آوردن,  کیفیت روابطم با دیگران, همسر […]

  مسلما شما هم مثل همه اهداف و خواسته های بلند مدتی رو در زندگی در نظر دارید که جزئی از دغدغه های همیشگیتون هستش. می تونید این اهداف و آرزوهارو بصورت مجموعه ای تنظیم کنید که شامل عکس خواسته یا هدف, جملات انرژی بخش یا هر چیزی که فکر می کنید, شما رو یاد […]

  در وهله اول خیلی خوشحالم که با افراد دیگه داستانم رو به اشتراک می ذارم. من و شوهرم زندگی خیلی ناخوشایندی در میامی داشتیم. شغل پر استرسی داشتیم و از خونه ای که توش زندگی می کردیم خوشمون نمیومد. وضعیت مالی بدی نداشتیم ولی مثل همه مردمی بود که اونجا زندگی می کردن, ماه […]

  چراغ قرمزی که از آن متنفر بودم   زمانی که از خانه به محل کارم می روم، از جاده ای طولانی و پهن که از بالای تپه شروع و به بزرگراه اقیانوس ختم می شود، می گذرم. در پایین این تپه چراغ قرمزی است که به طولانی بودن مدت زمان قرمز مشهور است. اگر […]

  دوستان خوبم، ده تا از پرخواننده ترین داستان راز سایت رو براتون انتخاب کردم که بالای 6 هزار بار خونده شدن. امیدوارم این داستان ها الهام بخش شما برای رسیدن به موفقیت های بزرگتر باشه. اگر دوست داشتید داستان موفقیتتون رو برای دیگران بگید، می تونید تو این قسمت قرار بدید.   داستان اول […]

مجله جدید, مربوط به نیمه اول دی منتشر شد.   دو هفته نامه راز  نیمه اول دی – شماره 80 قیمت: 3500 تومان   برخی از سر فصلها: 15 پیام برای 15 روز/15 من با راز موفق شدم/19 چرا به خواستم نمی رسم/22 دو آرزو کن/24 کاگاه عمل قانون جذب/26   بازی جذاب خودشناسی/32 رهایی از زندان قضاوت […]

  روزی مرد نابینایی روی پله های ساختمانی نشسته بود و کلاه و تابلویی را در کنارش قرار داده بود. روی تابلو نوشته شده بود: “من نابینا هستم, خواهش می کنم کمک کنید.” روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت, نگاهی به او انداخت, فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او نیز چند […]

    من اولین بار در سال 2007 درباره راز شنیدم ولی 2010 برای اولین بار آن را خواندم اما نفهمیدم که چطور از قدرت آن در زندگی ام استفاده کنم. سال 2012 یکی از بدترین سالهای عمرم بود. اون موقع من وزنم زیاد شده بود، ناراحت و ناراضی بودم، با نامزدم درحال کشمکش بودم، […]

    من و همسرم هفت سال پیش، چهار بار برای عمل آی وی اف (IVF) اقدام کردیم, تا اینکه در آخر من با شنیدن خبر ناباروری و بچه دار نشدن برای همیشه از هم پاشیدم. من کتاب راز را خوانده بودم و اعتقاد داشتم که حتی با وجود اینکه با این همه شکست مواجه شده […]