داستان هایی از فرشتگان – تصادف

داستان هایی از فرشتگان – تصادف

  دوریس با سرعت پنجاه مایل در ساعت روی یک پل طولانی رانندگی می کرد, که ناگهان درِ موتور پاشین باز شد  کاملا جلوی دید او را گرفت. او احساس کرد که ماشینش به سمت پایین منحرف شد و پس از گذشتن از خاکریز تنها چند اینچ مانده به آب عمیق, متوقف شد. رانندگان دیگر […]

بیشتر بخوانید
 داستانهایی از فرشتگان – فرشته ای که دستم را در دست خود نگه داشت

داستانهایی از فرشتگان – فرشته ای که دستم را در دست خود نگه داشت

  در تاریک ترین ساعات زندگیمان, فرشتگان در کنارمان قرار می گیرند و همه نوع تسکین خاطری را به ما تقدیم می کنند. ملیسا هی (Melissa Heye) چنین می نویسد: “فرشته من در آسمان, در موقعیتی بسیار غم انگیز و در زمانی که به شدت به تسکین خاطر نیاز داشتم به یاری ام آمد.” آن […]

بیشتر بخوانید