میخوام یکی از تجربه های فوق العادم رو با شما درمیون بگذارم تا ثابت کنم قانون جذب واقعا کار میکند.
من اخیرا یک کار جدید رو شروع کردم. نمیدونم چرا صندلی که به من اختصاص داده شد، یک صندلی معمولی بود که بعد از اینکه چند ساعت روی اون میشستم دچار کمر درد میشدم.
بقیه همکاران من صندلی های راحتی دارند. من نمیخواستم بهش فکر کنم و بپرسم چرا!
به جای فکر کردن به این موضوع که چقدر غیرمنصفانست که من اجازه ندارم از یه صندلی راحت استفاده کنم. خودم انتخاب کردم که صندلی راحتم رو که در کنار میزم قرار داره، تصور کنم.
و حدس میزنین چی میشد؟
بعد از چند روز، یکی از همکاران من برای من یه صندلی راحت از یک بخش دیگه‌ای که یک صندلی اضافه داشتن، آورد. همکارم گفت که اون صندلی معمولی قبلی که به تو داده شده برای استفاده در مدت طولانی راحت نخواهد بود.
شما خودتون باید انتخاب کنین که هیچوقت شکایت نکنین. فقط به اون چیزی که میخواین فکر کنین و باور داشته باشین که اون رو دریافت خواهید کرد. من فقط تصور میکردم و احساس میکردم که چقدر روی اون صندلی راحت هستم.
سپس رهاش کنین, باور کنین که شما اون رو دریافت خواهید کرد.
گرچه من همچنان روی همون صندلی معمولی و ناراحتم میشینم اما هنوز بابت اون صندلی سپاسگزارم.
احساس شادی کنین و احساس خوبی داشته باشین, این کمک میکنه که بتونین اون چیزی رو که میخواین سریعتر تجسم کنین.
ما فقط نیاز داریم که فکر و اندیشمون رو انتخاب کنیم. انتخاب کنیم که شکایت کنیم یا انتخاب کنیم که فکر کنیم تا ببینیم واقعا چه چیزی میخواهیم؟ تصمیم با ماست.
وِرون از دنیایی شاد.
در حال کوشش برای روز به روز مثبت تر شدن
سایر داستان های راز
11 نظر
سلام.آره واقعا همینجوره.منم یه مدت واسه داشتن بعضی چیزا خیلی غر میزدم.ولی الان سعی میکنم آروم باشم و تصور میکنم که به چیزایی که میخوام میتونم با صبر کردن برسم.
سلام
دوستان
من تمرکز ميکنم بسيار عالي ولي بعدش هي بهش فکر ميکنم نمتونم رهاسازي رو درست انجام بدم ….
چرا؟
چکار کنم؟
سلام
با تمام وجودت بسپر دست خدا و کائنات و دیگه بهش فکر نکن
خودت و سرگرم کن و حواست رو پرت کن کم کم فراموشت میشه
خیلی تمرین میکنم که ذهنم سراغ چیزای بد نره ولی هر دفعه یه اتفاقی میافته ک دوباره نا امید میشم
باید پشتکار داشته باشی, هر تغییر بزرگی, نیاز به زمان داره.
سلام به خانم رضوی وهمه ی همکاراتون,بابت همه ی زحمتا ومهربونیاتون ازتون ممنونم,من یه مسئله ای پیدا کردم,که این اواخر یکم حادترم شده,اوایل که باقانون جذب اشناشده بودم تو جذب همه چیز عالی بودم,هرچیزیکه میخواستمو میتونستم بدست بیارم,اما الان حدود۲_۳ساله که نتونستم از صمیم قلب خواسته هامو بیان کنم,همش میترسم,همش این فکر میاد تو سرم که اگه خدا نخواد چی,اگه مخالف خواست خدا باشه چی,هیچ فرقی ام نمیکنه که چیزیکه میخوام چی باشه,درهرصورت هروقت چیزی هست که میخوام,ازهمون لحظه ی اولی که فکرش میاد توسرم همون لحظه ام این فکر به ذهنم میاد که خدا نمیخواد,اگه خدا نخواد چی,خدا اینو بهم نمیده,یا اون چیزی رو که من میخوام خدا نمیخواد واگرم بخواد یه چیزه پایین ترو بهم میده,باید چیکار کنم؟ واقعا دارم اذیت میشم,هرکاری ام میکنم نمیتونم این فکرو از سرم بیرون کنم,لطفا راهنماییم کنید,بگید چیکار میتونم بکنم,بازم ازتون ممنونم
سلام عزیزم, لطفا کامنت کوتاه بذار که فرصت کنم بخونم.
مطالب بخش های مختلف سایت بر اساس موضوعی که دوست داری رو دنبال کن و تمریناشونو انجام بده یا اینکه کتاب بخون انگیزه بگیری, جملات تاکیدی طرح الهی استفاده کن.
سلام من خیلی وقته فکرهای منفی رو گذاشتیم کنار کار دلخواهم را سپردم به خداوند وکاینات وتجسم سازی وجملات تاکیدی مثبت را هم تمرین میکنم ولی نمیدونم چرا نمیتونم به خواسته هام برسیم لطفا راهنماییم کنید
سلام
بخش،،چرا به خواسته هايمان نميرسيم،،،رو مطالعه كنيد
من قدم مناسب نيس يني كمي كوتاه ميخواستم ببينم چجوري ميشه با قانون جذب در رشدش تاثير گذاشت؟
تجسم خلاق، جملات تاكيدي