دوریم ویرچو, نویسنده کتاب “آشنایی با فرشتگان”:
هر چقدر بیشتر با فرشتهها صحبت کردم، چیزهای بیشتری یاد گرفتم. در ادامه ده درس بزرگی که آنها به من یاد دادند و زندگی من رو تغییر داد رو براتون میگم:
8- قضاوت نکنیم.
“شما دیگران را به منظور حفاظت از خودتون قضاوت میکنید. برای اینکه اونها رو از خودتون دور نگه دارید، بنابراین شما به اونها نزدیک نمیشین و صدمه نمیبینین.
اما ما به شما گفتهایم که شما نیازی ندارین که دربارهی امنیتتون فکر کنید. شما در امنیت هستید و نگرانی دربارهی امنیتتون میتونه چیزهای خیلی زیادی که شما از اونها میترسین رو در زندگیتون به وجود بیاره”
فرشتگان برای من توضیح دادن که هرچیزی که در موردش فکر میکنیم رو برای خودمون به تصویر میکشیم.
اگر من به طور وسواسی در مورد خطرهای فیزیکی و احساسی فکر کنم، در واقعیت یک شرایطی رو خلق میکنم که این ترس بزرگ من به واقعیت میپیوندد.
با تمرین، شروع کردم زمانهایی که میخواستم دیگران رو قضاوت کنم، به خودم تذکر دادم. ترس خودم رو به فرشتهها سپردم و احساس کردم که عادت قضاوت کردن در وجودم رفته رفته ناپدید شد.
9- شما در حقیقت آنجایی زندگی میکنید که آگاهیتان در آنجا تمرکز کرده است.
“اگر شما فکر غیردوستانهای کنید یا عاری از هرگونه عشق و محبت فکر کنید – مانند رقابت، حسادت یا نگرانی – شما احساس رنج خواهید کرد.
شما در حقیقت هوشیاری خودتان هستید و تاثیر آن چیزی که آگاهیتان در مورد آن تمرکز کرده است را احساس خواهد کرد. شما رنج را نمیخواهید. بنابراین افکار خالی از محبت و عشقتون رو به روشنایی بدهید.”
در ابتدا این درس برای من دردناک و ناراحت کننده بود. من همیشه فکر میکردم که رویدادهای بیرونی روی شادی من تاثیر میگذارد.
تا اون زمان فرشتهها اصرار داشتند که افکار ما دنیای ما رو رنگآمیزی میکند.
اونها به من گفتند که شادی من به اون چیزی که من داشتم وابسته نبود و به جای اون به طرز فکر من بستگی داشت.
10- افتخار همه چیز را به خدا ببخشید.
” برای خودتان افتخار کاری را جستجو نکنید. در هستی، زمانیکه شما افتخار انجام کاری را به خدا میبخشید، شما دارید شکوه و جلال رو به اون بخش از وجودتون میبخشین که با خدا یکی هست.
با بخشیدن در راه خدا، شما خارج از حالت نفسانی خودتون قرار میگیرین، و به طور کامل در بالاترین سطح خودآگاهی قرار میگیرید.”
در ابتدا، درسهایی که گرفتم باعث تحقیر من شد. اما قبل از اینکه در احساس شرمساری غرق بشم، فرشتههای من به من کمک کردن تا بهم یادآوری کنن که – از اونجایی نفس حقیقی من با خداوند یکی هست – من خود حقیقیم رو هر زمانی که برای خاطر خدا میبخشم، ستایش کنم.
این ده درس، الان بخش ذاتی و جداناپذیر زندگی روزانه من شده.
زمانیکه مراجعین من از من به خاطر وضوح راهنماییهای الهی که در طول جلسات دریافت میکنم، تعریف میکنن، من میگم که، “ممنونم، اما همهی این اعتبارها به خدا و فرشتگان تعلق دارد.
اونها به من یاد دادن که چگونه راهنمایی الهی رو دریافت کنم. من فقط به خاطر پیروی از این راهنماییها، سزاوار این اعتبار هستم، برای اینکه، با تشکر از اونها، الان من یه شنوندهی خیلی خوبی هستم.”
بخش اول مقاله
بخش دوم مقاله
سایر مطالب بخش “آشنایی با فرشتگان”
ترجمه شده از سایت دورین ویرچو