زمانی که دست از مقاومت بر می داریم و شرایط خود را همان گونه که هست می پذیریم, همه چیز تغییر می کند.

مقاومت, ما را از دیدن واقعیت و امکانات موجود زندگی باز می دارد.

ما با واکنش ترس در بیشتر پدیده ها, مقاومت نشان می دهیم, در حالی که اگر ترس های خود را رها کنیم, می توانیم با شرایطی که از اختیار ما خارج شده اند, رویارو شویم.

مقاومت, سپری ست ناخودآگاه, برای محافظت از خودمان در برابر دردها و رنج ها.

ما در این توهم به سر می بریم, که چنین سپری در برابر احساس فقدان, گناه, غم و اضطرابِ ناشی از موقعیت کنونی مان به طریقی از ما محافظت می کند.

زمانی که تسلیم می شویم و شرایط کنونی را قبول می کنیم, می توانیم تصاویر غیر حقیقیمان را از زندگی رها کنیم و به خود اجازه دهیم که درست همان گونه که همه چیز هست و بدون توهم و تفسیری زندگی کنیم.

از زبان دبی فورد:

یک سال پس از طلاق به درک اصلی از مفاومت رسیدم.

طی یک مکالمه تلفنی با همسر سابقم می خواستم بدانم که چقدر می توان به ما کمک مالی کند.

به تازگی خانه ای جدید خریده بودم و نگران بودم که بخواهد از کمک هزینه ای که برای پسرمان می داد کم کند.

بسیار نگران بودم از اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد, اگر پول کافی نداشته باشم.

لیستی از اتفاقهای احتمالی برای اینکه پول کافی نداشته باشیم, تهیه کردم:

1- درامد ماهیانه کمتری خواهم داشت.

2- از عهده نگهدای خانه بر نمی آیم.

3- مجبور می شم خانه جدید را بفروشم و جایی را اجازه کنم.

4- باید راهی برای نگهداری از خودم و پسرم پیدا می کرم.

در ابتدا دچار هراس شدم, می خواستم از عهده نگه داشتن خانه ای که به تازگی خریده بودم, برآیم.

اشک در چشمانم حلقه زد و فهمیدم باید راه درامد بهتری پیدا کنم.

لیست را مرور کردم و دریافتم اگر بدترین حالت هم پیش آید, باز می توانم به زندگی ادامه دهم.

خانه را باید بفروشم, جایی اجاره کنم و آنگاه دیگر پس اندازی نخواهم داشت.

حال سوالی که باید به آن پاسخ می دادم این بود:

در این شرایط چگونه می توانم خوشحال باشم و از زندگی خوبی برخوردار باشم؟

در بدترین حالت هم می توانم مشکلات را حل کنم و به زندگی ادامه دهم.

سایر مطالب بخش “زندگی مشترک”

کتاب جدایی معنوی

دبی فورد

 منبع سایت قانون جذب

(استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع مجاز می باشد)